نویسندگان : دارون عجماوغلو – جیمز ای. رابینسون
مترجمان : سیدعلیرضا بهشتی شیرازی – جعفر خیرخواهان
کتاب جدیدی از نویسندگان کتاب چرا ملّتها شکست میخورند».
آزادی مبتنی بر توازن متزل میان حکومت و جامعه، میان فرادستان اقتصادی، ی و اجتماعی و شهروندان عادی، میان نهادها و هنجارهاست. همانطور که غالباً در تاریخ روی میدهد همین که یک سمت توازن بیش از اندازه نیرومند شود، آزادی از بین میرود. آزادی نیاز به هوشمندی جامعه دارد. اما نیازمند است که نهادهای حکومتی پیوسته خود را به روز کنند تا به چالشهایی بپردازند که میتوانند زمینه آزادی را از بین ببرند. این کتاب سعی دارد با نگاهی جامع و کاربردی به این مسائل بپردازد.
موضوع این کتاب دربارۀ آزادی است و اینکه جوامع انسانی چگونه و چرا به آن رسیده یا در دستیابی به آن شکست خوردهاند. کتاب همچنین به بررسی پیامدهای این مبارزه، خصوصاً در زمینۀ بهروزی و رفاه میپردازد.
ما در تعریف آزادی از توصیف جان لاک، فیلسوف انگلیسی پیروی میکنیم. او معتقد بود افراد هنگامی آزادند که اختیار کامل نظم بخشیدن به کنشهایشان را داشته باشند و جان و مالشان را هرگونه که مناسب میدانند. بدون کسب اجازه یا وابستگی به ارادۀ هر شخص دیگری، در خدمت بگیرند. آزادی به این معنا یک آرزوی اساسی برای تمامی انسانها شمرده میشود. جان لاک تأکید میکرد هیچ کس نباید به حیات، سلامت، آزادی یا اموال دیگری آسیب بزند. با اینحال روشن است که در طول تاریخ آزادی گوهری کمیاب بوده و امروزه نیز موهبتی نادر است.
هر ساله میلیونها نفر در سراسر جهان از خانه و کاشانۀ خود میگریزند و در فرآیند فرار جانشان را به خطر میاندازند، نه برای دستیابی به درآمد بالاتر یا راحتی مادی بیشتر، بلکه در تلاش برای حمایت از خود و خانوادههایشان در برابر خشونت و ترس.
فیلسوفان تعاریف بسیاری از آزادی ارائه کردهاند. اما همانگونه که جان لاک تشخیص میداد، آزادی در بنیادیترین سطح باید با به سر بردن در وضعیت عاری از خشونت، ارعاب و سایر اقدامات تحقیرآمیز آغاز شود. افراد باید بتوانند امور زندگی خود را آزادانه انتخاب کنند و بدون تهدید شدن به کیفرهای نامعقول یا واکنشهای اجتماعی بسیار ظالمانه، ابزارهایی برای به اجرا گذاشتن آن انتخابها داشته باشند.
درباره این سایت