مصاحبه و تدوین : محمدحسین یزدانیراد
کتاب در پرتگاه حادثه» زندگینامهی دکتر اکبر اعتماد، بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران است.
کتاب ماحصل گفت و گویی با او است که از اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ آغاز و پس از سه سال به اتمام رسیده. این گفتگو از طرف سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و در قالب یک مصاحبه شفاهی صورت گرفته است. کتاب برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، فقط شامل خاطرات شخصی اکبر اعتماد نیست، بلکه بسیاری از حوادث و رویدادهای گوناگون تاریخ معاصر ایران را در بر میگیرد. مصاحبه با آقای اعتماد و تدوین کتاب توسط محمدحسین یزدانیراد» صورت گرفته و چاپ اول آن در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
-----------------------------
کتابی است بسیار جذاب و خواندنی. روایتی دست اول از روند شکلگیری، سازماندهی و تشکیل سازمان انرژی اتمی ایران توسط بنیانگذار آن. دریچهای برای آشنایی و شناخت وجوهی از شخصیت شاه و اهداف بلندمدت او برای صنعتی ساختن ایران. شواهدی عینی از فساد حاکم بر مقامات متنفذ دولتی و نزدیکان و اطرافیان شاه.
هر چند مطالب کتاب بدون هیچ شک و شبههای سانسور و گزینش شده است، اما تردیدی ندارم که بدون آگاهی از اطلاعاتی از این دست که در کتاب ارائه شده، هر گونه تلاش برای تحلیل علل و عوامل بروز انقلاب ایران، به بیراهه خواهد رفت.
از متن کتاب :
صفحات ۴۵ و ۴۶ : در سال ۱۹۵۳ (وقتی در اروپا مشغول تحصیل بودم) ارز من قطع شد و گذرنامهام هم تمدید نشد. از آن زمان زندگی سخت من شروع شد. گرسنگی بسیار کشیدم. با مشقت بسیار تحصیل میکردم. دستکم به مدت یک سال که در لوزان مشغول تحصیل بودم، در طول شبانه روز یک وعده غذا میخوردم.
ص ۱۳۸ : در جوامع دموکرات، مسائل تکنولوژی را نمیتوان از مسائل اجتماعی و به ویژه از تحولات افکار عمومی این جوامع تفکیک کرد. تجربه نشان داده است که تأثیر افکار عمومی و فشار اجزاء و عوامل مختلف یک جامعه مدنی بر مواضع تصمیمگیری جامعه، نقش تعیین کننده در تحول یک تکنولوژی دارد.
ص ۱۵۴ : تعداد افرادی که در اواخر کار در خارج از کشور آموزش میدیدند، بیش از دو هزار نفر بود. همه این افراد از سازمان حقوق میگرفتند و موظف بودند برای سازمان کار کنند.
ص ۱۵۵ : تکنولوژی سوخت با تکنولوژی ساخت سلاحهای اتمی ارتباط پیدا میکند.
ص ۳۴۸ : بنده ضمن سرسختیهایی که در ارتباط با کشورهای خارجی بروز میدادم، به این امر آگاهی داشتم که انجام برنامهی انرژی اتمی ایران در ستیزهجویی با کشورهای دارنده تکنولوژی میسر نبود و صلاح این بود که در پی راه حلهای بینالمللی معقول باشیم که در چهارچوب آنها منافعمان تا حد ممکن حفظ شود.
ص ۳۷۸ : دولت به عنوان یک نهاد اساسی در ایران، دست کم در پانزده سال آخر نظام که من شاهدش بودم، بسیار ضعیف شده بود. دلیل اصلی ضعف دولت، هم در زمان هویدا و هم در زمان آموزگار، عدم استقلال عمل نخست وزیر در برابر شاه بود.
ص ۴۲۵ : خیلیها در آن زمان میگفتند که روی حرف شاه نمیشود حرفی زد، یا دست کم اینطور فکر میکردند. به نظر من، این هم یکی دیگر از آن افسانههایی است که آنها ساخته بودند تا ضعف شخصیت خود را توجیه کنند.
ص ۴۲۹ : فلسفه زندگی من در سه جمله خلاصه میشود: بینیازی، انساندوستی و اعمال قدرت در مقابل قدرتمندان.
درباره این سایت